همچنین توسعه اپراتورهای تلفنهای همراه و ثابت و فراهم کردن دسترسی سریع کاربران و مردم به خدمات الکترونیک بهعنوان نخستین مسئله زیرساختی در حوزه دولت الکترونیک به شمار میآید.
نکته بعدی درخصوص دولت الکترونیک، الکترونیکی کردن خدمات و فرایندهای سرویسدهی دستگاههای دولتی به مردم در بخش خصوصی و کاربران است؛ به عبارت دیگر اگر دولت نتواند فرایندهای کاری و خدمات خود را بهصورت الکترونیک در بیاورد و روی بستر شبکه به مردم ارائه دهد هیچ وقت دولت الکترونیک شکل نمیگیرد و در کنار آن تعیین ضوابط، قوانین، آییننامههای مصوب و مدون برای کاربردی کردن این سرویسها و تبیین تکالیف، تعهدات و مسئولیتها در این حوزه است.
بهنظر میرسد پیاده کردن دولت الکترونیک نیاز به یک طرح ملی دارد که مجلس شورای اسلامی باید وارد عمل شود و با تصویب یک قانون مشخص و مدون دولت را ملزم به پیادهسازی دولت الکترونیک کند چرا که تجربه ۱۰سال گذشته نشان داده است که دولتها هرگز بهصورت متمرکز قادر به انجام دولت الکترونیک نیستند و هر کدام شاخهها و بخشهایی از این پروژه را اجرا کرده و به اسم دولت الکترونیک آن را تبلیغ میکنند.در این میان سازمانها و شرکتهای بخش خصوصی قطعا نقش مهمی دارند زیرا در لایههای مختلف اعم از لایههای دسترسی، توسعه، نرمافزار و سختافزار نیاز به سرمایهگذاری بخشخصوصی هم به لحاظ بودجه و امکانات و هم به لحاظ نیروی انسانی دارد؛ به عبارت دیگر اگر بخش خصوصی بهعنوان حلقه واسط در پروژه دولت الکترونیک وارد نشود، این پروژه چندان موفقیتآمیز نیست؛ بخشهای دولتی هم به همین ترتیب چرا که آنان نیز خود را تابع تکالیف قانونی میدانند و اگر چنانچه قانون مصوب مجلس وجود نداشته باشد دستگاههای دولتی زیربار اجرای هیچ تعهد و تکلیفی نخواهند رفت.
با این همه بهنظر میرسد در حال حاضر چیزی بهعنوان دولت الکترونیک در ایران به شکل کامل آن وجود ندارد. شاید قویترین بخش از حوزه ماموریتهای دولت الکترونیک را بتوانیم بانکداری الکترونیک بدانیم که آن هم خلاصه شده در موضوع آیتیامها و پزهاست؛ درحالیکه دولت الکترونیک اجزای بسیار قدرتمندی دارد که ما هنوز در به روز رسانی وب سایتها و درگاههای دولتی مشکل داریم و ۹۰درصد این پایگاهها بهروزرسانی نمیشوند؛ بنابراین ما نمیتوانیم چشمانداز خوب و مثبتی از اجرای دولت الکترونیک ارائه دهیم. البته در این میان برخی سازمانها بهصورت انفرادی و شخصی توانستهاند این پروژهها را بسیار خوب و چشمگیر جلو ببرند، بهعنوان نمونه پلیس و شهرداری تهران نهادهایی هستند که توانستهاند در این زمینه پیشتاز باشند و قدرتمند ظاهر شوند. در عین حال اگر سایر بخشها با این نهادها هماهنگ نباشند خدمات آنها نیز مختل میشود.
متأسفانه باید گفت راهبرد و راهکاری برای نظارت بر عملکرد وبگاههای دولتی، بهخصوص از لحاظ اطلاعرسانی و محتوا تدوین نشده است. تنها چیزی که امروز برای نظارت بر وبگاههای دولتی وجود دارد طرحی است که بهصورت تسما یا جشنواره تولید و ساماندهی محتوای الکترونیک توسط شورایعالی اطلاعرسانی تدوینشده که 3 بار به اجرا درآمده و البته آن هم متأسفانه اجباری نیست؛ یعنی دستگاهها بهصورت داوطلبانه در چنین طرحی شرکت میکنند و با هم به رقابت میپردازند. اما اینکه آییننامه، ضوابط و قانونی داشته باشیم که بر محتوای وبگاهها نظارت کند چنین چیزی نداریم و چندین بار که وزارت آی سی تی ابلاغیهای داده است که دستگاههای دولتی وبگاههایشان را بهروز کنند یا یکیدوبار هیات وزیران اولتیماتوم داده است که وبگاهها باید تا پایان سال فلان خدمات را به مردم ارائه دهند تجربه نشان داده است که دستگاهها این مسئله را چندان جدی نگرفتهاند و هیچ نهادی هم بهدنبال نظارت بر حسن اجرای این برنامهها نبوده است.
جایگاه شبکههای اجتماعی در دولت الکترونیک
شبکهها و رسانههای اجتماعی جایگاه مهمی در برنامههای توسعه دولت الکترونیک کشور دارند و اصولا میتوان از ظرفیتهای اینگونه ابزارها برای توسعه خدمات دولت الکترونیک استفاده کرد. براین اساس جایگاه شبکههای اجتماعی بسیار مهم است زیرا امروز جای تولید محتوا توسط سازمانهای بزرگ را مردم گرفتهاند؛ به عبارت دیگر در حال حاضر در فضای نسل دوم وب به جای اینکه سازمانها تولید محتوا کنند مردم تولید محتوا میکنند که متأسفانه در ایران اغلب شبکههای اجتماعی فیلتر هستند و هنوز نتوانستهایم این شبکهها را بومیسازی کنیم و علاوه بر این از ظرفیتهایشان برای ارائه خدمات در بخش دولتی اصلا استفاده نکردهایم؛ بهدلیل همین ممنوعیتها بخش اجتماعی، علمی و دانشگاهی ما نیز برای سفارشیسازی و بومیسازی این شبکهها برنیامدند و شبکهها و رسانههای اجتماعی بهعنوان یک کلمه ممنوعه دیده میشوند، بهطوری که حضور و فعالیت در آنها به شکل جرم نگریسته میشود بنابراین ما این ظرفیتها را هرگز برای کارهای تولید محتوای خودمان استفاده نکردیم.
هماکنون تبیان، سازمان تبلیغات اسلامی و شهرداری تهران تنها نهادهایی در کشور هستند که رویکرد مثبت به سمت شبکههای اجتماعی داشتهاند بهعنوان نمونه تبیان نخستین شبکه اجتماعی ملی را راهاندازی کرده است و شهرداری نیز 7شبکه اجتماعی زیرمجموعه پورتال تهران راهاندازی کرده که نشان میدهد برای بومیسازی این شبکهها در حال ظرفیتسازی هستند.
خدمات بانکداری الکترونیک
بهنظر میرسد با توجه به اینکه سیستمهای بانکی با مسئله پول و ارزشافزوده مواجه هستند، تلاش کردهاند از طریق سیستمهای امنی که خودشان پیادهسازی کردهاند، بخشی از خدمات خود به مردم را بهصورت الکترونیک ارائه دهند و در این مسئله براساس حمایتهایی که به لحاظ قانونی هم مجلس و هم دولت داشته تا حدی توانستهاند موفق باشند اما ما هنوز تا رسیدن به بانکداری الکترونیک که به سمت بانکداری هوشمند حرکت میکند و امکان تراکنشها را در فضای وب فراهم میکند خیلی فاصله داریم و در حال حاضر موضوع بانکداری الکترونیک در حد پرداخت و دریافت، آن هم از طریق درگاههای محدودی خلاصه شده است.
ما هنوز ظرفیت زیادی برای توسعه بانکداری الکترونیک در پیش داریم و راهش آن است که بستر شبکه افزایش پیدا کند و پروتکلهای امنسازی تراکنشهای مالی روی شبکه تعبیه شود. شهروندان نیز باید آموزش ببینند، همچنین باید برخی از خدمات را صرفا از طریق الکترونیک ارائه دهیم تا فرهنگسازی شود و مردم هم مجبور و مقید شوند که از این خدمات استفاده کنند.